پرش به محتوا

دوجنسیتی‌های ترکیه؛ به یاد گذشته به امید آینده

2011/12/06
by

پیوند به منبع

در استانبول زیاد پیش می آید که گروهی، پرچم به دست، شعار بدهند و تظاهرات کنند. در نقطه توریستی مثل خیابان استقلال که اصلا باب است و نتیجه این می شود که عادت کنی هر از چند گاهی گروهی فریاد کشان از کنارت رد شوند و خواسته ای داشته باشند از سیاست گرفته تا دغدغه های جور و واجور اجتماعی. اما تظاهراتی که از یکشنبه ۲۸ نوامبر،‌ ششم آذر، شروع شد و تا پایان هفته هم چند بار تکرار شد، داستان دیگری دارد: با پرچم های رنگی در دست، تظاهرکنندگانی آمده اند که برای مبارزه با «خشونت علیه دو جنسیتی ها» گرد هم بیایند.تظاهرات دوجنسیتی‌ها در استانبول

به یاد قربانیان

از روی نشان هایی که در دست دارند معلوم است ۱۳ سال شده که هر سال این گردهمایی ها را برگزار می کنند. همزمان با گردهمایی های مشابه در سراسر جهان، انجمن حمایت از اقلیت های جنسی ترکیه هم ترتیب برگزاری این یادبود را داده است. یادبود قتل یک زن ترانسکچوال یا دوجنسیتی که شب ۲۸ نوامبر ۱۹۹۸ در ماساچوست آمریکا به خاطر هویت جنسی اش به قتل رسید و شد نماد خشونت علیه دوجنسیتی ها . اینجا در استانبول، روی پلاکاردهایی که دست گرفته اند، نوشته اند که تا همیشه، یاد قربانیان را گرامی خواهند داشت. نوشته اند که جمع شده اند در عزای از دست رفتگان و به شادی آنهایی که مانده اند و مبارزه می کنند. علیه دولت اسلام گرای ترکیه شعار می دهند و می گویند «به وضع زندگی آنها رسیدگی نمی شود و محدود شده اند».

سوال پیش می آید برایم که محدودیتی که از آن می گویند چیست وقتی که می توانند آزاد، پرچم به دست در خیابان های به قول خودشان «تحت حاکمیت اسلام گراها» راه بیفتند. ترکیه که برای بسیاری از اقلیت های جنسی در منطقه، کشوری شده الگو در احترام به حق و حقوقشان… پرچم رنگین کمان بزرگی را وسط گرفته اند و بسیاری از تظاهرکنندگان زیرش جمع شده اند و با آن حرکت می کنند. راه می افتم دنبالشان و دنبال فرصتی می گردم که لا به لای شعارها، ازشان اینها را بپرسم.

بالای سرم تصویر قربانیان دو جنسیتی ترک هست که بالا و پایین می رود. یک نفر از تظاهرکنندگان را نشان می کنم. سر صحبت را با چه کسی هم باز کردم: گاب لوکس، زنی به قول خودش «نو ظهور» ( تغییر جنسیت داده)، اهل آفریقای جنوبی که در سالهای جوانی مورد خشونت قرار گرفته و حالا چندین سال شده که آخرین هفته نوامبرش را در کشورهای مختلف می گذراند تا در این رشته تظاهرات ها شرکت کند. خودش را که معرفی می کند، در لا به لای حرفهایش می گنجاند که مردان محله شان او را شکنجه می کردند که بمیرد تا آبروی مردها نرود.

از وضعیت ترکیه که سوال می کنم می گوید «گول ظاهرش را نخور که اینجا وضع خراب تر از سالهای پیش کشور من است». ترکی شعاری می دهد و ادامه می دهد که : می دانی من این شعارها را به چند زبان بلدم؟ فرصت می دهد که بگویم: همین! اینجا دست کم حق تظاهرات برای اقلیت های جنسی وجود دارد، مثل کشورهای غربی، مکان های عمومی بسیاری وجود دارد که می توانید بروید و معاشرت کنید، حتی گوینده های تلویزیونی دوجنسیتی (ترانسکچوال ها) وجود دارند که بسیار مشهورند، وقتی می گویی وضع خراب است، دقیقا منظور چیست؟ براق می شود، دستم را می کشد و لا به لای جمعیت می برد: بیا برویم با سما کیلیچک صحبت کن، سخنگوی انجمن حمایت از اقلیت های جنسی که خودش هم دوجنسیتی است.

‹ترکیه، در مقام دوم خشونت علیه دوجنسیتی ها›

تظاهرات دوجنسیتی‌ها در استانبولیکی از تظاهرکنندگان می‌گوید که ترکیه دست کم در مقام دوم خشونت علیه ترانسکچوال‌هاست

وقتی سما کیلیک را در جمعیت پیدا کردیم، بلندگوی بزرگی به گردن داشت و لا به لای شعارها، سخنرانی می کرد. معرفی شدم که خبرنگارم و سوال دارم. گفت که خیلی فرصت حرف زدن ندارد اما قبل از سوال من خودش به حرف آمد که: امسال جمعیت بیشتر از سال های قبل است. اشاره می کند به مردم عادی که در آن ساعت عصر درخیابان استقلال هستند و می گوید: امسال لبخند ها بیشتر است، خیلی از جمعیت تظاهر کننده ها در واقع مردم عادی بودند که از سر خیابان به ما اضافه شدند. البته بیشتر توریست هستند، مردم محلی می ترسند «بدنام» شوند. به ریشه تظاهرات اشاره می کند، به قتلی که ۱۳ سال پیش در ماساچوست آمریکا، زمینه این گردهمایی های سالیانه را فراهم کرده.

سر خیابان استقلال که تظاهرات شروع شد، جمعیت حدود پانصد نفر بود اما حالا خیابان استقلال رسما پر شده از پرچم های رنگین کمان و جمعیت. می پرسم آیا در ترکیه هنوز قتل هایی از این دست، اتفاق می افتد؟ تازه انگار رفته ام سر اصل مطلب. می ایستد و می گوید: اگر در مقام اول نباشد به جرات می گویم که ترکیه در مقام دوم خشونت جامعه علیه ترانسکچوال هاست. مساله فقط دولت و حکومت نیست. همه سال تعداد زیادی قربانی نگاه تبعیض آمیز مردم می شوند. تعداد زیادی کشته

می شوند و یا مورد اذیت و آزار قرار می گیرند. اینطور بگویم یک دوجنسیتی، اگر بخواهد در نقطه ای خلوت از شهر استانبول راه برود، باید خیلی مواظب باشد. دولت ترکیه از هر تلاشی برای عضویت در اتحادیه اروپا کوتاهی نمی کند، یکی اش ژست آزادی دادن به اقلیت های جنسی است. این کافی نیست. آموزش عمومی چیزی است که ما می خواهیم. در ترکیه آمار قتل های ناموسی بالاست، از جمله قربانیان قتل های ناموسیِ دو جنسیتی ها هستند.

سوال پیش می آید که با این حساب، انجمن هایی مثل انجمن حمایت از اقلیت های جنسی در ترکیه، روی کمک های دولت حساب می کنند یا نه. تیز جواب می دهد که: نه، معلوم است که نه. نگاه کن مجوز تظاهرات را چگونه صادر کرده اند. آنها به یک گروه معترض اجتماعی اجازه تظاهرات در نقطه توریستی شهر را داده اند. برای چه؟ لابد برای اینکه توریست ها ببینند و تعریف و تمجید کنند. حقیقت اینجاست که از جمله اهداف اینگونه گردهمایی ها، صحبت با مردم عادی کوچه و خیابان است. از زمانی که اسلام گراها روی کار آمده اند، هر جور که بشود سعی می کنند ما را مخفی کنند. وقتی گردهمایی هایی از این دست را خلاصه می کنند در نقاطی که بیشتر توریست های خارجی، در آنجا حضور دارند، جنبه آموزشی کار ما کم می شودِ، فریاد حضور ما به «در و همسایه های خودمان» نمی رسد.

‹به امید آینده›

به اواسط خیابان بلند استقلال می رسیم، جایی که تظاهر کنندگان قصد دارند تظاهرات را آنجا تمام کنند و سخنرانی پایانی انجام بشود. سما می ایستد وسط و بقیه دورش جمع می شوند. با بلندگوی دستی اش شروع می کند: من با شما حرف می زنم. با شمایی که در این خیابان هستید… به ما خوب نگاه کنید. سالهاست قربانی شده ایم، چون خیلی از شما ما را بی آبرو می دانید، چون خیلی از شما ما را لایق زندگی کردن نمی دانید. حقیقت اما این است که ما همین هستیم که می بینید، ما مثل شماییم و خواستار حق و حقوقی برابر با شما. اینجا جمع شده ایم که بگوییم از گذشته متاثریم و به آینده … امیدوار… به ما کمک کنید. به ما کمک کنیدش را همه با هم چند بار تکرار کردند.

منبع بی بی . سی

One Comment leave one →
  1. رسم زمونه permalink
    2011/12/08 00:31

    واقعا…
    همه دارن زندگی میکنن ما هم داریم زندگی میکنیم،کاشکی میشد ماها هم بتونیم حرف دلمونو بزنیم به مردم…

برای رسم زمونه پاسخی بگذارید لغو پاسخ